"یاد داناتلو به خیر " ... و صدای خنده بعدش .
اولش که نفهمیدم چی گفت
ولی وقتی دقت کردم دیدم انگار با من بود ... بعد کم کم جمله اش مفهوم شد
داناتلو کیه ؟؟
بعد از کمی تفکر یادم اومد .
خب حالا ربطش چی بود ؟
و گاد ... تشابه خوبی بود :)))
میام خونه خودمو تو آینه نگاه میکنم ... دستمو مثل اسلحه میکنم و فیگور میگیرم
بابام میگه " یه ذره عقلی هم که داشت تموم شد "