از آن دوران سرد

یکی دو هفته مانده بود تا کنکور؛ نه آن‌قدر نزدیک که بشود نفس راحتی کشید و نه آن‌قدر دور که بشود از آن فرار کرد.

شب است. ساعت دو یا سه‌.
خانه تاریک است و در سکوت غلیظی فرو رفته . کسی نیست .
صدای موبایلم را بالا برده‌ام .
دلم می‌خواهد کسی فریاد بزند، به جای من.

طاهر قریشی می‌خواند :
«شازده کوچولو، اومدی چرا؟ فکر کردی دنیا همرنگته؟»

و من در دلِ تاریکی می‌چرخم...
نه از روی شادی، از سر بی‌تابی.
مثل یک بالرین؟ البته که نه...
شما فرض کنید بالرین مناطق محروم .

و بعد ایهام می‌خواند:
«همش درد و همش درده ، همه جا یخ‌زده سرده»
و من با او تکرار می‌کنم .
دور خودم می‌چرخم و با هر چرخ ، افکارم را پرت می‌کنم، اما مثل بومرنگ برمی‌گردند و محکم‌تر می‌خورند توی صورتم.

فکر می‌کنم در آن لحظه دنیایم تاریک است. نه به تاریکی آهنگ ایهام ، یک امید به آینده‌ی کوچکی آن گوشه سوسو می‌زند .

و بعد معین میخواند :
«رفت یه جای دور، یه جای دور...
ولی دیدش آسمون، تو همه‌جا آبی بود.»
آری... او دور بود. خیلی دور.
آن‌قدر دور که حتی خیال هم جرأت نمی‌کرد دنبالش برود.

می‌چرخم...
می‌چرخم...
می‌چرخم و با ترانه‌ها یکی می‌شوم.
بالاخره خسته می‌شوم و به آغوش خواب پناه می‌برم .

فردا صبح می‌شود و من مثل یک سرباز خسته دوباره می‌نشینم پشت کتاب‌ها.  

 

پ.ن : نزدیک کنکور هستیم و طاهر قریشی من را یاد این خاطره انداخت . شب عجیبی بود .

پ.ن ۲ : شازده کوچولو مرا یاد خانم صاد می‌اندازد ، ایهام ، درد آن روز ها و معین ، سخی .

۵ لایک
۲۳ تیر ۰۹:۲۶ 💕 پسر خوب 💕

زیبا و ترسناک..

💀😁

۲۳ تیر ۰۹:۳۷ الینا تیزرو

خدا قوت بهت دخترر دیگه کم مونده🥰:))

قربانت

این اتفاق مال پارساله .

۲۳ تیر ۱۳:۲۳ الینا تیزرو

اوو چه خوب پس که گذر کردی 

خداروشکر 🥲

۲۴ تیر ۰۷:۵۴ الینا تیزرو

واقعاا شکر😁

😁😁

زری جان، ای کاش وبلاگت تو بستر بلاگفا بود و می‌تونستم از طریق وبلاگ خودم که تو بلاگفاست پیگیر پست‌های جدیدت باشم... راه دیگه‌ای بلد نیستم! 

چقدر فضای وبلاگت زنده و دوستداشتنیه... جداً دوست دارم بیشتر و بیشتر ازت بخونم. 

امیدوارم کنکور رو خوب داده باشی و نتیجه که اومد، راضی‌تر هم بشی و مهر ماه پات باز بشه به یه دانشگاه قشنگ و باحال... و شروع روزای دلپذیر باشه...

سلام :)))))

اتفاقا منم خیلی دوستدارم بتونم پیگیر وبلاگ های بلاگفا باشم ولی سیستم کامنت هاش رو دوست ندارم و خب من بیشتر از اینکه وبلاگ نویس باشم وبلاگ خوان هستم :دی

مرسی مرسی . حقیقتا دانشجو‌ام الان

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
چه دعایی کنمت بهتر از این
که شود عاقبتت ختم به خیر

بزرگواران یه صلوات بفرستین :))

آخرین مطالب
خفن
سخی که بود و چه کرد ؟ (۲ نمره)
موشی موش ؟
های 👋
انتخاب رشته کنکور
توصیه به سیسی های عزیز
سفر
هدف
از آن دوران سرد
خوبی ؟
آرشیو مطالب
پیوند ها
دیزالو
پردیس یار (مترسک)
معلم ، خواهر هیتلر
پرژین و مورچه
غمی
بند باز
آسمون (۳بار)
جوراب های نشسته
جامانده
داستان کوتاه ( خانم سیاح)
بک‌گراند تکرار شونده
نقد انیمه و انیمیشن
نرگس
ریحان
کسی که نفهمیدم عشقش آسمانی بود یا زمینی !
نکات وبلاگ نویسی
درخواست رسمی
تجربیات یک عدد کنکوری 99
یک شاعر پاکستانی !
فیزیک
ابزار برنامه هفتگی وبلاگ نویسان
نیکولای آبی
تک بیتی های بی مخاطب اقا گل
وبلاگ های تازه بروز شده
نتایج رای گیری و اعلام وبلاگ های برتر
الما توکل
:) فیلم
نوشته های آقای در حال تشکیل
پیوندهای روزانه
واکنشگرایی قالب های پیش‌فرض بیان
لکه‌بری با حمیدو :)
ابزار وبلاگ بیان
از دیار حبیب
پوست و مو
روایت سیل عظیم
سندرم گاو خوش دهان
خداوند
گربه کوشولو (امید به زندگی)
اموزش برنامه نویسی
نارسیس و اخو
مناجات (...)
برای کتاب خوان ها (موراکامی)
معرفی سایت کمکی
چرا زندگی میکنید ؟
به انتظار آینده
آرشیو خوانی وبلاگ های حذف شده
خداوند عاشق
صفر تنها ( وایولتا !!! )
عشق گل گلی :)))

۱۱ شهریور ۱۴۰۴