یادم میاد یه شب براش تو تلگرام یه عالمه پیام فرستادم . شما بخونید اعتراف نامه . جملاتش یادم نیست ولی خب با توجه به متن هایی که مونده میتونم بگم بچگانه بود و صادقانه .
شب فرستادم و گفتم فردا میرم مدرسه و برمیگردم ... اگه سین زده بود که هیچ
اگرنه پاکش میکنم
رفتم مدرسه و برگشتم و... سین نزده بود . منم پاکش کردم . و اون حرفارو هنوز که هنوزه دارم نشخوار ذهنی میکنم . در حدی که صبح که چشامو باز میکنم به طور پیشفرض دارم جمله " من مثل دیوونه ها بودم" رو تو مغزم تکرار میکنم .
میدونم که اگه میفرستادم واکنش خوبی دریافت نمیکردم .
یه روز ، بالاخره یه روز رو در رو واسش تعریف میکنم . و اون میخنده . نه خنده واقعی ، خنده تعجبی ، خنده تمسخر یا هرچی . چون اون یه نسخه دوم از منه و واکنشش خنده اس . میدونم . اون حتی وقتی دلخور بود داشت میخندید .